نوشته شده توسط : sima

 

وقتی دل ارزش خودش رو از دست بدهد.
چشمهایت دیگراشكی برای ریختن نداشته باشند.
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشتهباشی
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد و گفته باشی
وقتی دیگر دفتر و قلمهم تنهایت گذاشته باشند
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند
وقتی چشم از دنیاببندی و آرزوی مرگ بكنی
وقتی احساس كنی دیگر هیچ كس تو را درك نمی كند
وقتیاحساس كنی تنهاترین تنهاها هستی
وقتی باد شمع های روشن اتاق تو خاموشكند
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند.......
كه با هر لبخند روحی خاموش جانمی گیرد و درختی پیر جواب میشود
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

راستش نمیدانم اقرار به پشیمانی خودش پشیمانی میاورد یا نه...
     
اما بگذار آیینه وار اقرار کنم...
     
پشیمانم...
     
از تمام حس هایی که نثار این یخ بسته های سنگی کردم...
     
از تمام لبخند هایی که با تایید اهل دل به روترشی اهل عقل زدم
     
از تمام سادگی های بی جواب مانده ام...
     
از تمام نیمه های پر لیوان ها که دیدم...
     
سخت...
     
پشیمانم...!
     
پشیمان میشوم شاید...
     
از اینکه ماندم و رفتی...
     
پشیمان میشوی روزی...
      
از اینکه رفتم و ماندی...
 
 
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

به پنجره به آسمون به این شب ایینه دزد به تک درخت کوچمون
می خوام بگم دوستت دارم
به تو به اسم نقطه چین به گریه های بی هوا به کولیه کوچه نشین
می خوام بگم دوستت دارم
به هر رفیق نارفیق به شاعری بی غزل به جنگلای بی حریق
می خوام بگم دوستت دارم
به روزگار به اون کسی که می ندازه به گردنم طناب دار دنیای ما عوض می شه تنها با این جمله ناب
می خوام بگم دوستت دارم
تو این روزا می خوام بگم دوستت دارم
به بادبادک به مدرسه به ترکه خیس انار کنار درس هندسه
می خوام بگم دوستت دارم
به مرغ عشق بی قفس به جغد پیر بد صدا به نی زنای بی نفس
می خوام بگم دوستت دارم
به هر چی خوب هر چی بد به خونه های کاهگلی یه سیبای توی سبد
می خوام بگم دوستت دارم
به بغض تلخ انتظار به بدترین فصل سفر به اخرین سوت قطار دنیای ما عوض می شه تنها با این جمله ناب
می خوام بگم دوستت دارم
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

تو که تازه رسیدی از گرد راه ،
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جور ما رو دیوونه دیدی ،
تو چه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه که عاشق خداییه این دل ما ،
اخر خط و باز فدایی این دل ما
تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن ،
ذوالفقار عشقت و تو یکی بر سرش نزن
دل ما رو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن ،
گل ما رو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
بیچاره خوش باوره و ساده پاکه دل ما ،
واسه یه ذره وفا عمری هلاکه دل ما
راست راستی بیا با دل ما عمری گرفتار بشو ،
تو که تازه رسیدی از گرد راه ،
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری ما رو دیوونه دیدی ،
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی
نکنه هوس گریبون دلت رو بگیره ،
نکنه تا جون گرفت دوباره این دل بمیره
نکنه اشک ما رو تو هم بخوای در بیاری ،
نکنه حوصلمون و تو بخوای سر بیاری
ما دیگه حوصله حرفای پوچو نداریم ،
ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچو نداریم
یه سری به سرم بزن ولی سر به سر دلم نزار ،
یه باری از دوشم بگیر مشکل رو مشکلم نذار
نکنه اشک ما رو تو هم بخوای در بیاری ،
نکنه حوصلمون و تو بخوای سر بیاری
ما دیگه حوصله حرفای پوچو نداریم ،
ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچو نداریم
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

زیر بارون راه نرفتی تا بفهمی چی می گم /
تو ندیدی او ن نگاهو تا بفهمی از کی می گم
چشمای اون زیر بارون سر پناه امن بود /
سایه بون دنج پلکاش جای خوب گم شدن بود
تنها شب مونده و بارون همه سهم من این بود /
تو پرنده بودی و من سرو ریشه هام تو زمین بود
اگه اونو دیده بودی با من این شعر و می خوندی /
رو به شب داد می کشیدی نازنین چرا نموندی
حالا زیر چتر بارون بی تو خیس خیس خیسم /
زیر رگبار گلایه دارم از تو می نویسم
تنها شب مونده و بارون همه سهم من این بود /
تو پرنده بودی و من سرو ریشه هام توی زمین بود  
دلهره های دل پاک و ساده پنجره باز و غروب پاییز /
نم نم بارون تو خیابون خیس
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه /
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده /
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده /
پنجره باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس
تو ذهن کوچه های اشنایی پر شده از پاییز تن طلایی /
تو نیستی و وجودمو گرفته شاخه خشک پیچک تنهایی
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 449
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()