دوباره کنج اتاقم خاطراتتو دارم برگ می زنم
رفتی اما بی تفاوت پیک آخر و دارم مرگ میزنم
پادشاهیت و تو آخر به کجا می رسونی
من که می دونم یه روز تو بی کسی پشیمونی
به اون که بعد من میاد بگو که خیلی بیکسی
بگو که حتی خود تو به داد اون نمی رسی
به اون که بعد من میاد بگو که تنهاش میزاری
بگو بهش از اولش که آخرش جا ش می زاری
بگو بهش از اولش که دل نبنده پای تو
بهش بگو نمی مونی نمی مونه صدای تو
بهش بگو فکر نکنه که مال چشمای اونی
بهش بگو که حاضری بمیری اما نمونی
به اون که بعد من میاد بگو که خیلی بیکسی
بگو که حتی خود تو به داد اون نمی رسی
به اون که بعد من میاد بگو که تنهاش میزاری
بگو بهش از اولش که آخرش جا ش می زاری
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری
منتظر حضور دوبارت هستم
:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 184
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39