نوشته شده توسط : sima

 

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 29 / 12 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

یک سلام پر رنگ و چند نقطه چین 00000 و یک دقیقه سکوت
 
به وبلاگ دنیای غریبی است نازنین خوش اومدین امیدوارم مطالب مورد قبول شما قرار بگیره
و مارا با نظر هاتون کمک کنید برای بهتر سازی وبلاگ
 
حرف دل من
اگر همه درها به رویم بسته شوند مرا غمی نیست چون می دانم دریچه پر مهر قلب شما تا همیشه به رویم باز است
اگر هیچ صدایی مرا نخواند همین بس که صدای مهربان شما آرامم می کند حتی اگر در هفت آسمان یک ستاره هم به من چشمک نزند بزرگترین دلخوشیه من چشمان شماست که یک آسمان ستاره در آن آشیان دارند چرا که شما از سرزمین خورشیدید و آفتاب صمیمیت نگاهتان ماندنی است
 
حتی در هجوم بی رحم درد های زندگی تنها نگاه پر محبت شماست که فردایی سبز را برایم ترانه می خواند
 
پس بی صبرانه منتظر حضور شما در این وبلاگ و نظرات خوبتان هستم امیدوارم میزبان خوبی باشیم
یا حق

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 19 / 12 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

وقتی دل ارزش خودش رو از دست بدهد.
چشمهایت دیگراشكی برای ریختن نداشته باشند.
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشتهباشی
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد و گفته باشی
وقتی دیگر دفتر و قلمهم تنهایت گذاشته باشند
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند
وقتی چشم از دنیاببندی و آرزوی مرگ بكنی
وقتی احساس كنی دیگر هیچ كس تو را درك نمی كند
وقتیاحساس كنی تنهاترین تنهاها هستی
وقتی باد شمع های روشن اتاق تو خاموشكند
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند.......
كه با هر لبخند روحی خاموش جانمی گیرد و درختی پیر جواب میشود
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 354
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

راستش نمیدانم اقرار به پشیمانی خودش پشیمانی میاورد یا نه...
     
اما بگذار آیینه وار اقرار کنم...
     
پشیمانم...
     
از تمام حس هایی که نثار این یخ بسته های سنگی کردم...
     
از تمام لبخند هایی که با تایید اهل دل به روترشی اهل عقل زدم
     
از تمام سادگی های بی جواب مانده ام...
     
از تمام نیمه های پر لیوان ها که دیدم...
     
سخت...
     
پشیمانم...!
     
پشیمان میشوم شاید...
     
از اینکه ماندم و رفتی...
     
پشیمان میشوی روزی...
      
از اینکه رفتم و ماندی...
 
 
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 475
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

به پنجره به آسمون به این شب ایینه دزد به تک درخت کوچمون
می خوام بگم دوستت دارم
به تو به اسم نقطه چین به گریه های بی هوا به کولیه کوچه نشین
می خوام بگم دوستت دارم
به هر رفیق نارفیق به شاعری بی غزل به جنگلای بی حریق
می خوام بگم دوستت دارم
به روزگار به اون کسی که می ندازه به گردنم طناب دار دنیای ما عوض می شه تنها با این جمله ناب
می خوام بگم دوستت دارم
تو این روزا می خوام بگم دوستت دارم
به بادبادک به مدرسه به ترکه خیس انار کنار درس هندسه
می خوام بگم دوستت دارم
به مرغ عشق بی قفس به جغد پیر بد صدا به نی زنای بی نفس
می خوام بگم دوستت دارم
به هر چی خوب هر چی بد به خونه های کاهگلی یه سیبای توی سبد
می خوام بگم دوستت دارم
به بغض تلخ انتظار به بدترین فصل سفر به اخرین سوت قطار دنیای ما عوض می شه تنها با این جمله ناب
می خوام بگم دوستت دارم
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

تو که تازه رسیدی از گرد راه ،
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جور ما رو دیوونه دیدی ،
تو چه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه که عاشق خداییه این دل ما ،
اخر خط و باز فدایی این دل ما
تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن ،
ذوالفقار عشقت و تو یکی بر سرش نزن
دل ما رو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن ،
گل ما رو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
بیچاره خوش باوره و ساده پاکه دل ما ،
واسه یه ذره وفا عمری هلاکه دل ما
راست راستی بیا با دل ما عمری گرفتار بشو ،
تو که تازه رسیدی از گرد راه ،
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری ما رو دیوونه دیدی ،
تو چه جوری نقشه برامون کشیدی
نکنه هوس گریبون دلت رو بگیره ،
نکنه تا جون گرفت دوباره این دل بمیره
نکنه اشک ما رو تو هم بخوای در بیاری ،
نکنه حوصلمون و تو بخوای سر بیاری
ما دیگه حوصله حرفای پوچو نداریم ،
ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچو نداریم
یه سری به سرم بزن ولی سر به سر دلم نزار ،
یه باری از دوشم بگیر مشکل رو مشکلم نذار
نکنه اشک ما رو تو هم بخوای در بیاری ،
نکنه حوصلمون و تو بخوای سر بیاری
ما دیگه حوصله حرفای پوچو نداریم ،
ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچو نداریم
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 467
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

زیر بارون راه نرفتی تا بفهمی چی می گم /
تو ندیدی او ن نگاهو تا بفهمی از کی می گم
چشمای اون زیر بارون سر پناه امن بود /
سایه بون دنج پلکاش جای خوب گم شدن بود
تنها شب مونده و بارون همه سهم من این بود /
تو پرنده بودی و من سرو ریشه هام تو زمین بود
اگه اونو دیده بودی با من این شعر و می خوندی /
رو به شب داد می کشیدی نازنین چرا نموندی
حالا زیر چتر بارون بی تو خیس خیس خیسم /
زیر رگبار گلایه دارم از تو می نویسم
تنها شب مونده و بارون همه سهم من این بود /
تو پرنده بودی و من سرو ریشه هام توی زمین بود  
دلهره های دل پاک و ساده پنجره باز و غروب پاییز /
نم نم بارون تو خیابون خیس
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه /
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده /
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده /
پنجره باز و غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس
تو ذهن کوچه های اشنایی پر شده از پاییز تن طلایی /
تو نیستی و وجودمو گرفته شاخه خشک پیچک تنهایی
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 438
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 7 / 2 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

اتیش دوزخ کمته بسکه تو پستی و بدی
چه اتیشا که هر دفعه به سرنوشت من زدی
نفرین من دنبالته یه روز گلوتو می گیره
اونقدر می گیره تا نفس تو قلب هرزت بمیره
پر رویی و پر اصل دو رنگیو ریا
خراب و هرزه و کثیف ایینه مکر و گناه
 لعنت به تو که لعنت هم از سر تو زیادیه
 تف می کنم به اون روزا که از تو فکر یادیه
 هر چی که اتیشم زدی الهی اتیش بگیری
 از حالا نفرین می کنم که هر چی زودتر بمیری
الهی که روز و شبت سیاه بشه مثل زغال
 ارزوی یه روز خوش واست بشه فکر محال
 دورو برت خالی بشه تنها بشی بی همزبون
بلا بریزه رو سرت از تو زمین و اسمون

mohamad yavari

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 809
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 26 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

تا دیدمت دوباره دلمو ربودی
با رقیبم نشستی دلمو شکوندی
 تا نیمه های شب با او ن بیرون می موندی
 جیک تو جیک لباش بودی واسش می خوندی
 واسه دلم نقشه کشیدی خیلی پستی
اره ساده دلمو زدی شکستی
 نمی دونم اصلا کجا باش دست تو دستی
 یا اصلا داری باهاش می رقصی
 تا دیدمت دوباره دلمو ربودی
 از عاشقی خوندم واست شعر جدایی خوندی
 با اون یکی دیدمت مردم از حسودی
 از غریبه نخوردم دشمنم تو بودی
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 690
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 26 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

قسمت ما جدایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی شد

 

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 16 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

دوباره کنج اتاقم خاطراتتو دارم برگ می زنم
رفتی اما بی تفاوت پیک آخر و دارم مرگ میزنم
پادشاهیت و تو آخر به کجا می رسونی
من که می دونم یه روز تو بی کسی پشیمونی
به اون که بعد من میاد بگو که خیلی بیکسی
بگو که حتی خود تو به داد اون نمی رسی
 به اون که بعد من میاد بگو که تنهاش میزاری
بگو بهش از اولش که آخرش جا ش می زاری
بگو بهش از اولش که دل نبنده پای تو
بهش بگو نمی مونی نمی مونه صدای تو
بهش بگو فکر نکنه که مال چشمای اونی
بهش بگو که حاضری بمیری اما نمونی
به اون که بعد من میاد بگو که خیلی بیکسی
بگو که حتی خود تو به داد اون نمی رسی
 به اون که بعد من میاد بگو که تنهاش میزاری
بگو بهش از اولش که آخرش جا ش می زاری
 
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 436
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 5 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

اون روزای آخری گفتی که میترسم بری
 ببین که من هستم هنوز اگر زنم
سیگارتو بکش رفیق به دوری عادت می کنیم
ما هم یه روز مثل همه به هم خیانت می کنیم
با خاطرات چه می کنیم با قصه ها نه حیف دریغ
با خاطرات بگذریم سیگارت و بکش رفیق
این گریه ها مال تو نیست من پای تو نمیشکنم
این شعر و هم نشنو برو من با خودم حرف می زنم
از بس نبودی پیش من نبودنت یه عادته
 ببخش که تو دنیای ما اسمش فقط خیانته
سیگارتو بکش رفیق به دوری عادت می کنیم
ما هم یه روز مثل همه به هم خیانت می کنیم
با خاطرات چه می کنیم با قصه ها نه حیف دریغ
با خاطرات بگذریم، سیگارتو بکش رفیق
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 5 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

ای خدااااااااااااااااااااااااا چرا من

چرا من

چرا من

چرا من

خدایا صدامو می شنوی

چرا جواب نمی دی

دارم دیوونه می شم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 434
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 1 / 1 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 297
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : 29 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

 
چی شد اون همه حرفات زیر بارون چی شد اون همه حرفای قشنگت تو این مدت بدون هرچی کشیدم می زارم من به پای دل سنگت تو کشتی عشق و احساسات من رو بدون محکمه بدون حکمی نرو که پای قلب تو میونه تو هم دست منی شریک جرمی چی شد از اون عشقی هر روز تو می گفتی خودت اینو خواستی از چشای من بیفتی هرچی به تو گفتم این رسم وفا نیست یادم نمیره دستی تکون دادی و رفتی بیا ببین من و غروب جمعه است تموم این روزای توی هفته ببین چین و چروک پوست من رو بیا پس بده این عمری که رفته نباید به تو اعتماد می کردم بسوزم همیشه تو اشک و این آه با این طناب پوسیده عشقت نباید که می رفتم توی این چاه چی شد از اون عشقی هر روز تو می گفتی خودت اینو خواستی از چشای من بیفتی هرچی به تو گفتم این رسم وفا نیست یادم نمیره دستی تکون دادی و رفتی
یاسین احمدی
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 723
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 21 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

شاید این بار نامه ای پر از باران برایت بنویسم
وقتی به هوای دیدنت قلب ابر ها هم تند تند می تپد
یاد تو مثل چیزی شبیه یک قطره باران بر لبهای خشک و ترک خورده ام لیز می خورد .

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 590
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 19 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

به دیدارم نیا فردا          تو خواهی رفت ای شبگرد در باران           من می مانم و اندوه تو با لحظه های درد و باران
چشمت سرود رفتنی دلگیر را تکرار می کرد نفهمیدند من تنها تو را دارم تو را ای مرد در باران و اینک من : منی که در میان جمع هم تنهای تنهایم و فردا تو نباشی عشق من بی تو چه خواهد کرد در باران دلم می خواست گاهی تکیه گاه شانه ام بودی ولی افسوس تو با این حال من رفتی بی صدا و بی اعتنا

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 669
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 19 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

بیا با حس غمناک پرستوهای پاییزی به استقبال کوچ غربت یک سار تا فردا
بیا با هرچی احساسی که در چشمان تو جاری است به قلبم این وداع دیدار را مگذار تا فردا
به جرم انتظارت زندگی محکوم مرگم کرد و می مانم به امید طناب دار تا فردا
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 635
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 19 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس که هیچ کس نبود ...

همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...

آری با تو هستم ...!

با تویی که از کنارم گذشتی...

و حتی یک بار هم نپرسیدی،

چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 350
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 19 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

گول زدن دیگران ، این چیزی است که دنیا نامش را ع ش ق گذاشته .
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 644
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : 18 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو. برای عشق قبول کن ولی غرورتت را از دست نده . برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 603
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 18 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

مثل کبريت کشيدن در باد ديدنت دشوار است!

من که خلاف جهت آب شنا کردن را مثل يک معجزه باور دارم

آخرين دانه کبريتم را ميکشم در ره باد...

هر چه باداباد.....
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 18 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 



گفتم از زندگی خستم ...گفتی که دل به تو بستم ....
گفتم این حرفا دروغه ... گفتی با تو زنده هستم...
گفتم از عشقت می ترسم.. نا امیدو دل شکستم....
گفتی از دوریت میمیرم....
منه ساده دل در گروتو بستم....
ولی افسوس.......رفتی و وفا نکردی....
گفتم اینا همش یه خوابه یا شاید یه سرابه......
ولی واقعییت داشت.........
تو رفتی و تنهام گذاشتی...هنوزم تنهام......

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 492
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 18 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

 
از لحظه ای که رفتی بارون داره می باره
           دل دیگه توان رفتنتو نداره
از لحظه ای که رفتی ستاره سر نگونه
          ایینه عزا گرفته دل ترانه خونه 
از لحظه ای که رفتی دنیا رو شونه هامه
         اندوه رفتن تو هر ثانیه باهامه
گم شد پل هوایی وقتی تو رفتی از من
           شب خونه کرد تو چشمام
فانوس ها شکستن مهتاب شبم را گم کرد
از لحظه ای که رفتی با رفتنت امیدو
           از لحظه هام گرفتی
هم پرسه با جنونم اما خبر نداری
          جا مونده از تو پیشم یه زخم یادگاری
سیاوش سهراب

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 580
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 18 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

رفتی اما قلب من راضی نشد ، بر تو و بر عشق خود نفرین كنم


بی تو شاید بعد از این افسانه ها ، ترك عشق و این غم دیرین كنم
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 17 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

سرور شعر من سلام چگونه اید خوش می گذره ؟
ببخشیدا بازم شبا میرید کناره پنجره ؟
ستاره ها که در میان شما میرید نگاه کنید ؟
اون ستاره پر نوره رو بازم میرید صدا کنید ؟
کتاب حافظ میزارید پایین تخت کنارتون ؟
فال می گیرید هنوز واسه مهر و وفای یارتون ؟
از من بیچاره چی ، شب یه وقتایی یاد می کنید ؟
بازم سر دیوونگی هام داد و فریاد می کنید
حتما خوبید وگر نه به ، خیال من سر می زدید
یه سر به این خرابه بی در و پیکر می زدید
به سنّت قدیمیا واسه شما زدم به چوب
الهی که همین جوری همیشه باشید خوب خوب
من چی بگم واسه شما فرقی نداره خبرم
همون جور عاشق شمام همون جوری در به درم
به آب و آتیش می زنم تا شبا خوابم ببره
اما نمی شه فکرتون از این چیزا قوی تره
این افتخاره واسه من بیدار باشم واسه شما
فقط یه مشکلی که هست شما کجا و من کجا
عکستون و با اجازه دادم یه نقاش بکشه
اون که ازش بر نمیاد، اما نه ای کاش بکشه
اگه کشید قاب می کنم می ذارمش بالا سرم
عکس شما رو می زارم لای گلای دفترم 
راستش می ترسم عکستون بیرون بمونه وز بیاد
نقاشی اما بهتره سر ما نمی خوره زیاد
حتما الان می خندید و می گید عجب دیوونه ای
هر جوری که شما بخوای بدون هیچ بهونه ای
عاقل بودم فایده نداشت گفتم شاید دیوونه شم
شاید واسه یه بار شده قبول کنید بیاید پیشم
جسارته ، شما که نه ، خیالتونم کافیه !
این علامت تعجبه پاک نمی شد اضافیه
پریشبا سوز میومد پنجره رو بسته بودم
از دست هر چی ادمم تو دنیا هست خسته بودم
درد دلم شروع شد و عکستون اومد روبروم
داشتید بهم گوش می دادید این یعنی اوج آرزوم
عجب شبی ابری زد و یکم گذشت بارون گرفت
ابر چشام این فرصتو دید و دوباره جون گرفت
من بودم و عکس شما یه عالمه رویای خیس
انگاری یکی بهم می گفت هر چی می بینی بنویس
دستای من نمی تونست حتی مداد نگه داره
فقط یادم میاد نوشت شما رو خیلی دوست داره
این جور نگاهم نکنید مگه شما دل ندارید
خودتونو واسه یه بار شده جای من بذارید
شما نمی ذارید اگه بذاریدم نمی تونید
عاشقی که اینجوری نیست یه طعمیه نمی دونید
یه وقتی توهین نباشه اینو نگفته من ردم
اصلا به قول خودتون یه جوری ام اصلا بدم
حق با شماست خوب بگذریم سرده هوا زمستونه
کاش کسی باشه روتونو شبا تا صبح بپوشونه
مراقب چشمای نازو روی ماهتون باشید
ببخشیدا مراقب طرز نگاهتون باشید
اگه می شه دیگه شبا نرید کنار پنجره
لطفا بذارید واسه بعد تا که زمستون بگذره
توقع جوابی نیست هر جور که باشید راحتید
فکرشو اصلا نکنید که این روزا تو غربتید
من قول دادم اگه بیاید شما رو اذیت نکنم
حتی دیگه تو نامه هام با شما صحبت نکنم
اما حالا دور بودید و باید یه نامه می دادم
قبول نباید اینقدر اونو ادامه می دادم
فدای اون لحظه ای که نامه رو بازش می کنید
خوش به حالش اونو دیدید نا خواسته نازش می کنید
زمستون یه سال سرد شبی که غم داره هوا
هیچکی نمی دونه چقدر می خوامتون بجز خدا .
مریم حیدر زاده
 

انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 456
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 17 / 12 / 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : sima

 

 
چه سلامی ؟! چه نگاهی ! وقتی شانه هایت مدت هاست به علامت نمی دانم بالاست و انگار حالا حالا ها هم خیال پایین آمدن ندارد .
 
چه تابستانی ؟! وقتی یه عالمه از برگ ها هنوز پایین نیامده به خاطرش خودکشی کردند
 
چه گرمایی؟! وقتی دیگر مه آه منیخ دستانت را حتی تکان نمی دهد
 
چه بهانه ای ؟! وقتی تمام بهانه ها را گرفته ای و دیگر گرفتنش از نگرفتنش برایت سخت تر است
 
چه حرفی ؟! وقتی تمام حرفها را زده تصمیم رفتنت را روی دیوار هر پس کوچه ای نوشته ای و من فقط خواندم
 
چه سیبی ؟! وقتی سرخ را زیر سوال کم رنگ ماندن و نماندنت کشتی
 
چه تولّدی ؟! وقتی تمام شمع های دنیا را زیر دین ناز چشمانت سوزاندی
 
چه بخششی ؟! وقتی دیگر چیزی حتی لحظه ای درنگ نیست که کسی به تو هدیه نکرده باشد
 
چه دوست داشتنی ؟! وقتی به تعداد حروف دوست داشتن هم دوستم نداری .
 
چه نامه ای ؟! وقتی نخوانده تک تکشان را مثل سبزه ها ی هفت سین سنّت هایمان به آب روان می سپاری شاید آن سوی رود نمی دانم کجا کسی با خواندن خطی از آن به زندگی باز گردد .
 
دریغ از یک شب بارانی ، دریغ از بارانی که یک شب مهتاب بیاید و محض خاطر صورتی بودن چند دانه شمعدانی قلمزده گلدان معصوم آن خانه دور امّا قشنگ نخستین حرف نمی دانم تو را برای همیشه بدزدد و نه بر آب روان بلکه این بار به خاک مهربان بسپارد . این دفعه جوری نوشتم که ندانی خط کیست و آنوقت که تمامش را خواندی یک بار هم کار تو مثل کار ما از کار گذشته باشد .
 
کسی که هر روز بیشتر از دیروز دوستت دارد
 
 
انشا الله بر می گردی و این تنها ترین و تنها نمی ذاری منتظر حضور دوبارت هستم

:: بازدید از این مطلب : 517
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 17 / 12 / 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد